شب بخیر

آقا این فیلم کنعان شده عین ناموس واسه ما!!! یعنی کافیه یکی بیاد بگه که فیلم بی خودی بود و بی سر و ته بود و اینا. اون وقت ناخواسته همچین میرم بالا منبر و یه ساعت در انتقاد به اینکه مگه همیشه باید توی فیلم همه چیزو صاف بیارن بدن دست آدم و الخ صحبت می کنم. فقط یکی کافیه بیاد بگه فروتن بد بازی کرده تو کنعان. شانس اگه بیاره و خفه ش نکنم براش توضیح میدم که جناب شما برو به این فکر که چه جوری بعد از ده سال علی ها مرتضی می شن.... و این نکته ی ظریفی ست. باشد که متوجه شوید. 

... من فردا از کله سحر تا بوق سگ کلاس دارم. اما نمی دونم میرم یا نه هنوز. چون اگه سانی نیاد نمی رم. و سانی الان بله برون زیباس و جواب منو نمی ده. منم به سبک لاهه براش از اون اس ام اسا زدم که اگه این اس ام اس رو تا ساعت فلان دیدی، بهمان کار رو بکن!...  

...دلم میخواد یه عالمه بنویسم. مغزم اما جمع و جور نیست.

... 

 آقا من نا امیدم.... یعنی نا امید شدم. از این جنبش سبز نا امید شدم... یعنی منظورم اینه که به این نتیجه رسیدم که حجم وقاحت ها اونقدر بالاس که تا بیاد این جنبش به نتیجه برسه، موهای من رنگ دندونام شده.....

...  

وبلاگا و سایتای دیگه رو زیر و رو کردم تموم شد. خب حالا دیگه می تونم با یه اعصاب له برم بخوابم. شب بخیر...

نظرات 3 + ارسال نظر
مریم چهارشنبه 28 مرداد 1388 ساعت 10:21 ق.ظ

سلام مریمی... ممنونم که می آیی پیشم...
منم می یام...

setareh چهارشنبه 28 مرداد 1388 ساعت 03:37 ب.ظ

khube,kheili khoshhalm ke belakhare yekio peida kardam ke kanan mese namus bashe vasash
vaghahatha harchand ziad ama omide ma bayad az una bishtar bashe
:)

شادی شنبه 31 مرداد 1388 ساعت 07:24 ب.ظ

اتفاقا مهاجرانی خوب داره می نویسه که چرا نباید نا امید شد...

شادی جون لینکشو برام می ذاشتی کاش..

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد