هنوز که هنوزه تو حرفاش غرور موج می زنه و تحقیر و اینکه واقعا نمی دونی من خیلی خدام؟؟؟ من الان کارم گیرشه. باید همکاری کنه. باید.

با خودم میگم یه روزی همه ی این نگرانیا، همه ی این نمی دونم ها و همه ی این ای کاش می دونستم کار درست چی بود ها تموم می شن. اون وقت اون روزه که من برم و دیگه پیدام نشه. اون وقت اونه که برای نیم ساعت حرف زدن باهام باید خودشو بکشه. اونه که احساس تنهایی کنه و غبطه ی اون روزایی که منو داشت و نمی دید رو بخوره .... من نمی دونم اصن وقتی می خواست این جوری باشه چرا برگشت و خواست که دوباره مثل زمان مدرسه با هم دوست باشیم؟ اوایل می گفتم می خواد کنکور بده باید هواشو داشت. اما به درک. من تو زندگیم فقط هوای دو نفر کنکوری رو داشتم اونم مریم بود و لاهه. چون لیاقتشو داشتن .... 

مسیجی که دیشب برای لاهه زدم این بود: 

یه آن هوای قدیما رو کردم اما چه فایده. قدم تو یه راه بی بازگشت گذاشتیم که در هر حالت چهره ی آبیش از دور پیدا نیست..

... 

 دوستام ... من ره توشه برنداشتم. من قوی ام. من می تونم. آخرش هر چی بشه پیش خودم شرمنده نیستم که کاری نکردم. دوستام من می تونم. مگه نه؟ 

دوستام ... میشه سام بادیز می ِ انریکه رو از طرف من هزار بار گوش کنید؟

نظرات 15 + ارسال نظر
رضا پنج‌شنبه 9 آبان 1387 ساعت 09:42 ب.ظ http://baleshovgh.blogsky.com

سلام
خوب مینویسید.
به من سر بزن و مایل بودی لینک کن و لینک میکنم.

مریم جمعه 10 آبان 1387 ساعت 08:06 ب.ظ

سلام مریم جونم. آره من مطمیییییینننننممممم تو می تونی و می دونم اون روز می رسه که همینی که داری می گی آرزو می کنه کاش می تونست یک بار دیگه باهات حرف بزنه...
مریم من می دونم تو قوی هستی...
نگران نباش عزیزم.

نسیم یکشنبه 12 آبان 1387 ساعت 07:42 ب.ظ http://matrokeh.blogsky.com

تو همونی که میگی...موفق باشی

nightmarish دوشنبه 13 آبان 1387 ساعت 02:20 ب.ظ http://night-marish.blogfa.com

خوش به حالت که میدونی میتونی ...

نرگس پنج‌شنبه 16 آبان 1387 ساعت 02:56 ب.ظ

به افتخار مریم بی بیپ هورااااااااااا

پرانتز باز دوشنبه 20 آبان 1387 ساعت 09:57 ق.ظ

آیا شما همان فرشته ای هستید که چند روز پیش توی حرم امام رضا بال در آورده اید؟!

سارا سه‌شنبه 21 آبان 1387 ساعت 09:41 ب.ظ

بله می شه! هزار بار گوش می کنیم به نیت مریم، قربةالی الله!

من که نمی دونم جریان چیه... ولی با حس ات همراهی می کنم :) و تو می تونی... بی ادعا، بی هیاهو، بی اینکه جایی از دنیا رو به هم بریزی ;) طبل هر چی کوچکتر، سر و صداش فلان!

پرانتز باز پنج‌شنبه 23 آبان 1387 ساعت 09:17 ق.ظ

الهی من قربون این احساست لطیفت برم عسیسم!

هفته پیش این موقع توی قطار بودیما مستور جان!

پرانتز باز پنج‌شنبه 23 آبان 1387 ساعت 06:36 ب.ظ

من که میدونم فیلم بهونه س دلت واسه من لک زده :دی


یه ۵ شنبه بقراریم بریم کوکو؟ با مه و شقایق؟

پرانتز باز دوشنبه 27 آبان 1387 ساعت 01:20 ب.ظ

یادم رفت عکسا رو میل کنم

امشب میل میزنم بهت
ماچ

پرانتز باز دوشنبه 27 آبان 1387 ساعت 06:42 ب.ظ

میل کردم
برو ببینش:دی

نرگس سه‌شنبه 28 آبان 1387 ساعت 09:06 ب.ظ

کجایی تو هیچ معلوم هست آیا؟

پرانتز باز چهارشنبه 29 آبان 1387 ساعت 01:18 ب.ظ

تنبل خانوم کجایی؟!

پرانتز باز شنبه 2 آذر 1387 ساعت 09:20 ب.ظ

آیا مسی تو بودی؟؟؟

موبایلم قطع بود ولی الان چند روزه وصل شده که ...

پرانتز باز شنبه 2 آذر 1387 ساعت 09:26 ب.ظ

میلتو چک کردی؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد