دیدی آسمون خراب شد سر ما؟

محمد آقا می گه ما پیر شدیم اما بچه پیر شدیم.... نمی فهمم چی می گه. لیلا می گه یعنی جوونی نکردین؟ می گه آره. ... .... سعی می کنم نشنوم. عوضش فکر می کنم. یه ترسی برم می داره. نکنه منم رسیدم به سن محمد آقا همین جوری فکر کنم. فکر دردناکیه. این درد تو صداش بود...کاش تو چشماشم نگاه می کردم ببینم دیده می شه یا نه....بد مواقعی سر به زیر می شی مریم...بد مواقعی....

می خوام روزه بگیرم. روزه ی سکوت و نگاه! چقدر حال می ده وقتی یه نفر باهات حرف می زنه، تو فقط تو چشماش نگاه کنی.

هی جوونی چیه؟ خوردنیه یا پوشیدنی؟ دیدنیه یا شنیدنی؟ اصلا جسمه یا حسه یا فقط یه داستانه؟ من اگر بخوام جوونی کنم باید چی کار کنم؟

فربد یه چیزایی می گه. درک من از حرفاش همین قدر بود که بیا با دوست من دوست شو. اسمش محمدرضاس! یه ساعت و نیم از کمالات محمدرضا میگه. چیزایی که در وصف سر به زیری و نجیبیش می گه بیشتر منو یاد آدمای بی دست و پا و چلفت می اندازه

نینا می گه تو خل شدی! بهتره رو پیشنهاد آرزو و فربد بیشتر فکر کنی! از نظر اون علاج کار یه جنس مخالفه که جمع و جورت کنه! اما عاطفه به شدت مخالفه. اولا چون طرف دوست فربده ثانیا «به هزار و یک دلیل که تجربه کردم»! نیلو هم معتقده باید رله تر از این حرفا رفتار کرد!

 این وسط تنها کسی که فکری نمی کنه و نظری نداره منم...تا حالا شده مغزتون بغض داشته باشه؟

تکمیل: خدایا شکرت که من سالمم، گرمم و امیدوار...خدایا مرسی که من تو رو می پرستم. بیچاره بودایی ها....

 

نظرات 5 + ارسال نظر
ایدا جمعه 9 دی 1384 ساعت 01:01 ق.ظ http://ayda16.blogsky.com

مغز من که همیشه تو بغضه!!!!!

مریم جمعه 9 دی 1384 ساعت 10:56 ق.ظ

الهییییییییییییییییییییی قربون اون مغز بغض گرفته ات شم... چیه مریمی؟ خودت که جواب همه این حرفا رو می دونی... توکل به خدا....
برو جلو حتما موفق می شی... شک ندارمااااا

نرگس جمعه 9 دی 1384 ساعت 01:46 ب.ظ

ای بابا شماها چرا من نبودم اینطوری شدید... یادم باشه ایندفعه نرم یا اگه میرم شماها رو هم باخودم ببرم....نمیدونستم نبودنم اینهمه صدمات مالی و جانی داره دی:))))))))))))))))))))))))) چی شده خانوم خانوما...کی گفته تو جوونی نمیکنی...اولا که هنوز یه عالمه راه داره تا اخر جاده جوونی ات بعد هم ...مگه من و تو کم میخندیم مگه کم خوش میگذرونیم مگه کم اتیش میسوزونیم...اگه کمه بیشترش میکنیم...اما به نظر من برای اینکه جوونی کنی نرو بادوست فرید دوست شو... این بدتر نمیذاره جوونی کنی...به نظر من مسخره است که جوونی رو تو این چیزا ببینیم البته جزیی از حوونی هست و به نظرم باید باشه اما جا داره و مکان.... به زودی یه قرار میذاریم جهت جوانی کردن

سارا جمعه 9 دی 1384 ساعت 05:41 ب.ظ http://;)

من هی گفتم هیچی نگم... باز هی گفتم بگم !!!
مریم... از من به تو نصیحت رو حساب پسر بودن کسی نسبت بهش جبهه نگیر... اگه با آدمش مشکل داری یه بحث دیگه اس... وگرنه که از جنس مخالف بودن کسی کناره نگیر... تجربه نشون داده گاهی جنس موافق در حقت لطفی می کنه که تا عمر داری یادت نمی ره... که صد تا جنس مخالف هم دلشون نمی آد... حالا من نمی گم که... ! :)) کلا عرض می کنم و منظورم موقعیت خاص یا آدم خاصی نبید... فکر نکنی پول گرفتم !!! ‌:))

تو که خودت مظهر خرد و دانش جاری در کائنات هستی... خودت هر جور راحتی ! ;)

خلاصه که امری بود ما در خدمتیم... :)

تا حالا شده مغزم بغض داشته باشه؟... نمی دونم...

شاد باشی گلم... :)

سورنا چهارشنبه 14 دی 1384 ساعت 02:41 ب.ظ

به نظر من فکر کن که واقعا جوونی می کنی یا نه؟ .... اگه واقعا می کنی که هیچ ...اگه نمی کنی بکن ...خودت نظر بده .... من با جنس مخالف موافقم !! ... جنس مخالف دردسرها و بدبخنیهای منحصربفردی با خودش می آره ولی ..... ولی .... ولی ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد