تمام ؟ فکر خوبی یه .... خیلی فکر خوبی یه ... اینجا خودش یه زمانی مفری بود ولی کی گفته از مفر نمی شه به مفر پناه برد ... اصولن راه مسیر خودش هدفه ... مصرع: رسیدیم و رسیدیم کاشکی نمی رسیدیم .... خوش باشی
این قطعه هایی رو دیدی که وسطش یه سکوت چهار ضرب هست؟ یهو همه کف می زنن به خیال اینکه تموم شده؟!!! :)) آی که نوازنده چقدر حرص می خوره... آی که حضار چقدر...!
حالا منظورم نه به نوازنده بود نه به حضار... همینجوری گفتم دور هم باشیم!
امممم... اینجا نمیذاره ادم زود بعد یه کامنت کامنت دیگه ای بذاره...مریم جان شاید تقاضای بی موقعی باشه اما میشه اینو درست کنی؟؟ آخه یکی مثل من بعد کامنت قبلی بخواد بیاد تاکید کنه که بخدا شوخی بود... چیکار کنه...جو سنگینه...خواستم یه کم از این فشار مضاعف در بیاد.. :پی من هنوز حرف جدی ای در این زمینه نمیتونم بزنم... نه که نخوام...نمیتونم فعلا...
نیست که این بلاگستانمون هم همیشه (و این روزا بیشتر) پتانسیل منفجر شدن رو داره...! هر پستی می تونه پست آخر باشه... حتی پست دو تا پایین تر !!!... اینه که آدم شرطی می شه !
ولی اون «همین» رو اگه اینجوری نگاش کنی خیلی خنده اس ! سوت دو انگشتی انقدر جواب نمی ده...! (نیست که منم بلدم حالا!)
این محدودیت زمانی کامنت ها که هست ها، آدم یاد اون موقعی می افته که بچه بوده و وسط حرف دو تا بزرگتر می خواسته یه چیز خیلی مهم بگه (خودتون حدس بزنید!) ولی هی می گفتن ساکت باش بچه!!!
اینجانب فقط برای اینکه مریم فکر نکنه حالا که نوشته «تمام» دارم شلوغ بازی در می آرم و به قولی دم آخری یادم افتاده، بس می کنم... وگرنه که هنوزم کلی ایده برای کامنتیدن دارم!
البته سو تعبیر نشه سارا... من که در خلاقیتهای شما که همواره در حال شکوفایی است شکی ندارم و صد البته همیشه حرف خودتون مد نظرم هست که خلاقیتهای دنیا تمامی نداره... منم یه چیزی گفته باشم..کاری ندارم که مریم نوشته تمام ... اما به شخصه دلم برای هرنوع شلوغ کاری تنگ شده..با بهانه یا بی بهانه... :پی حالا من یه پیشنهاد میدم...مریم که دیگه نمینویسه...اما بیا ما اینجا رو بکنیم مکانی برای شلوغ کاری... من به شخصه موافقم... شما هم موافق باش... مریم هم ...اوممم...مریم هم...موافقه دیگه...
ای بابا... از این واضح تر؟! مریم قهره!... خیلی هم خفن قهره !...
من موافقم نرگس جان... ولی رضایت صابخونه شرطه... که یه وقت فردا پس فردا شکایتمون رو نبرن کلانتری!... البته اگه مریم همچنان قهر موند وبلاگ من هم هست... زیاد رفت و آمد نمی شه توش، دیوارهاش هم اکوستیکه، صاحبش هم راضی راضیه !!! :))
هیییییییییییی...ساراااااااا...ببین کی اینجاست... خوش اومدی خانوم خانوما ... منزل خودتونه...راستش این مدت که تشریف نداشتید ما شدیم صاحبخونه واسه خودمون..ببخشید یه کم اینجا بهم ریخته است...خب تبعات شلوغ کاریه دیگه :دی
خانوم خانوما ...یه دنیا حرفو نمیشه تو دو دقیقه زد..و البته اگر دنیایی زمان هم باشه... تا نخوای که گفته نمیشه... حالا اگه دوست داشته باشی... این دو دقیقه دو روز هم میشه...اگه اون ستاره شانس بزنه مال ما هم بگیره... حالا احوال شما... نمیخوای افتخار نصیب ما کنی این ؛تمام؛رو خیلی هم جدی نگیری؟؟؟
همین؟
تمام ؟ فکر خوبی یه .... خیلی فکر خوبی یه ... اینجا خودش یه زمانی مفری بود ولی کی گفته از مفر نمی شه به مفر پناه برد ... اصولن راه مسیر خودش هدفه ... مصرع: رسیدیم و رسیدیم کاشکی نمی رسیدیم .... خوش باشی
فعلا چیزی نگیم ببینیم بقیه اش چی می شه... ;)
این قطعه هایی رو دیدی که وسطش یه سکوت چهار ضرب هست؟ یهو همه کف می زنن به خیال اینکه تموم شده؟!!! :))
آی که نوازنده چقدر حرص می خوره... آی که حضار چقدر...!
حالا منظورم نه به نوازنده بود نه به حضار... همینجوری گفتم دور هم باشیم!
من الان بعنوان یکی از حضار دارم ازخنده غش میکنم...سارا فکر کن...نه جان من فکر کن..نوازنده برسه به سکوت...بعد یکی از حضار داد بزنه: همین!!!
:))
امممم... اینجا نمیذاره ادم زود بعد یه کامنت کامنت دیگه ای بذاره...مریم جان شاید تقاضای بی موقعی باشه اما میشه اینو درست کنی؟؟ آخه یکی مثل من بعد کامنت قبلی بخواد بیاد تاکید کنه که بخدا شوخی بود... چیکار کنه...جو سنگینه...خواستم یه کم از این فشار مضاعف در بیاد.. :پی
من هنوز حرف جدی ای در این زمینه نمیتونم بزنم... نه که نخوام...نمیتونم فعلا...
:))
نیست که این بلاگستانمون هم همیشه (و این روزا بیشتر) پتانسیل منفجر شدن رو داره...! هر پستی می تونه پست آخر باشه... حتی پست دو تا پایین تر !!!... اینه که آدم شرطی می شه !
ولی اون «همین» رو اگه اینجوری نگاش کنی خیلی خنده اس ! سوت دو انگشتی انقدر جواب نمی ده...! (نیست که منم بلدم حالا!)
اینجا هم که هنوز محدودیت زمانی داره... از همونایی که نرگس گفت...
گفتم یادآوری کنم !
درست نشد اینجا؟؟!
این محدودیت زمانی کامنت ها که هست ها، آدم یاد اون موقعی می افته که بچه بوده و وسط حرف دو تا بزرگتر می خواسته یه چیز خیلی مهم بگه (خودتون حدس بزنید!) ولی هی می گفتن ساکت باش بچه!!!
در ضمن کشف شد: ۵ دقیقه اس!!!
امضا: یک بیکار !
من نمیدونم این دم اخری خلاقیت سارا چرا اینقدر شکوفا شده... هی واسه هرچیزی یه مصداق خارجی پیدا میکنه... :))
اینجانب فقط برای اینکه مریم فکر نکنه حالا که نوشته «تمام» دارم شلوغ بازی در می آرم و به قولی دم آخری یادم افتاده، بس می کنم... وگرنه که هنوزم کلی ایده برای کامنتیدن دارم!
گفته باشم !
البته سو تعبیر نشه سارا... من که در خلاقیتهای شما که همواره در حال شکوفایی است شکی ندارم و صد البته همیشه حرف خودتون مد نظرم هست که خلاقیتهای دنیا تمامی نداره... منم یه چیزی گفته باشم..کاری ندارم که مریم نوشته تمام ... اما به شخصه دلم برای هرنوع شلوغ کاری تنگ شده..با بهانه یا بی بهانه... :پی حالا من یه پیشنهاد میدم...مریم که دیگه نمینویسه...اما بیا ما اینجا رو بکنیم مکانی برای شلوغ کاری... من به شخصه موافقم... شما هم موافق باش... مریم هم ...اوممم...مریم هم...موافقه دیگه...
ای بابا... از این واضح تر؟! مریم قهره!... خیلی هم خفن قهره !...
من موافقم نرگس جان... ولی رضایت صابخونه شرطه... که یه وقت فردا پس فردا شکایتمون رو نبرن کلانتری!...
البته اگه مریم همچنان قهر موند وبلاگ من هم هست... زیاد رفت و آمد نمی شه توش، دیوارهاش هم اکوستیکه، صاحبش هم راضی راضیه !!! :))
امضا: جمعی از اشرار محله !
مریم قهر نیست. اجازه ی ما هم دست شماس. من هم راضی ام!
هیییییییییییی...ساراااااااا...ببین کی اینجاست... خوش اومدی خانوم خانوما ... منزل خودتونه...راستش این مدت که تشریف نداشتید ما شدیم صاحبخونه واسه خودمون..ببخشید یه کم اینجا بهم ریخته است...خب تبعات شلوغ کاریه دیگه :دی
والا خانوم ما هنوز تو اون وقت بین مریضی ایم که نمی دونم کدوم ستاره ی شانسی برامون گرفته بود و زیارتتون کردیم. همون ۲ دقیقه.
خانوم خانوما ...یه دنیا حرفو نمیشه تو دو دقیقه زد..و البته اگر دنیایی زمان هم باشه... تا نخوای که گفته نمیشه... حالا اگه دوست داشته باشی... این دو دقیقه دو روز هم میشه...اگه اون ستاره شانس بزنه مال ما هم بگیره... حالا احوال شما... نمیخوای افتخار نصیب ما کنی این ؛تمام؛رو خیلی هم جدی نگیری؟؟؟
هر پایانی یه شروع تازه است فقط این جوری که ما داریم می ریم می ترسم نتونیم واقعا تموم کنیم.
درون خلوت ما غیر در نمی گنجد
برو که هر که نه یار من است، بار من است