m Y l I f E

اینجا که من هستم، پر است از بی خبری.

اینجا صبح ها و شب ها خیلی فرقی ندارند. جز اینکه شاید شبها خسته باشی و بخوابی! و روزها بروی بیرون دنبال کارهایت. اینجا جواب سلامت را نمی دهند. لبخند هم به رویت نمی زنند. شاید سری برایت تکان دهند ... که آن هم دارد از مد می افتد ... اینجا مینیمم ریکوآیرمنت بی ام و  است با رژ لب صورتی ... کاش می شد فرار کرد ... ف ر ا ر . . .


سه تا دختر رو در نظر بگیر که یکی یکی طی یک پروسه، بسیار بسیار رویایی شدن! اونقدر که وقتای بیکاری، بعد از اینکه جایی برای نشستن (و الزاما خوردن!) پیدا کردن، راجع به رویاهاشون حرف می زنن! و طی این صحبتها، این رویاها مثل یه سه راهی می رسن به هم! و همدیگه رو قطع می کنن!

اینا رو گفتم که بگم منو نینا و نیلو، تصمیم گرفتیم لیسانس که گرفتیم، بذاریم در کوزه  آبشو بخوریم و بریم سه تایی یه آتلیه باز کنیم! من می شم عکاس و فیلم بردار و اینا! نیلو که خودشو کشت رشته شو عوض کنه بره حسابداری، می شه حسابدار و مسئول امور مالی! نینا هم که اصولا منیجمنت ش خوبه، می شه مسئول هماهنگ کننده ی کارها و برنامه ها ومهمانی های شما عزیزان! چند تا نیروی دیگه هم لازم داریم! البته چون ظرفیت محدوده، اولویت با اوناییه که زودتر مدرک هاشون رو بذارن در کوزه! نگین پس فردا که نگفتی و اینا ها! من پولدار شدم نیاین هی بگین نامرد چرا ما رو شریک نکردی!؟ ... گفته باشم!

اینم از روزگار ما ... شما چه خبر؟

نظرات 9 + ارسال نظر
نرگس چهارشنبه 6 اردیبهشت 1385 ساعت 07:04 ب.ظ

من کلی رفتم فوق لیسانس خوندم که مدرکم رو بیارم پایه حقوقی ام بره بالا تو میگی بذار در کوزه آبشو بخور؟؟؟؟ :)) خب میخوای حقوق ندی بگو...تکلیف ما روشن بشه دیگه...
بعد من نگران شما سه تام... ببین رویابافی که خرج نداره حداقل آرزوهای گنده بکنید بلکه ما هم تو این ارزوهاتون از حمل دوربین به پست بالاتری نائل بشیم....:))

مریم چهارشنبه 6 اردیبهشت 1385 ساعت 10:53 ب.ظ

وایسا ببینم بی وفا اینجا یه منیجر هست منیجمنت کارا رو می سپاری به یکی دیگه؟؟؟ :))))

سورنا پنج‌شنبه 7 اردیبهشت 1385 ساعت 02:03 ب.ظ

خیلی خوبه ..... از اون بهتر استودیوی فیلمسازی یه ...

سارا پنج‌شنبه 7 اردیبهشت 1385 ساعت 04:35 ب.ظ

آهان !!!
برای شما که زوده الان حرف از کوزه و اینا بزنین!!!... ماییم که افتادیم دنبال گل و استاد و فوت...! بلکه تا دو ماه دیگر چیزی مناسب جور کنیم...!

به بر و بکس سلام برسون... اشکالی نداره که رویاهاتون همدیگه رو قطع می کنن... فقط بسپر مواظب باشن پای همدیگه رو لگد نکنن...!

شاد باشی

یااشر پنج‌شنبه 7 اردیبهشت 1385 ساعت 11:56 ب.ظ http://yashaar.blogfa.com/

من عکاسیم بد نیست تازه می تونم مجلسم گرم کنم. اگه کاری واسه منم پیدا کردی بگو.

این جور که معلومه مدرک واسه در کوزه ساخته شده.

اشکان شنبه 9 اردیبهشت 1385 ساعت 02:12 ق.ظ

سلام:
میدونی..این ساده گی و روون نویسی ات عجیب آدم رو ریلکس می کنه...انگار کن که نشسته باشی لب چشمه و ....قل قل قل قل صدای پای آب بیاد...
اون جمله آخر هم که دیگه آخر زلالیت !(همون شفافیت سابق) بود.
شاد باشی.

سارا چهارشنبه 13 اردیبهشت 1385 ساعت 08:26 ب.ظ

اینجایی هم که ما هستیم داره کم کم پر می شه از بی خبری...
کوشی دختر؟؟؟

یاشار جمعه 15 اردیبهشت 1385 ساعت 11:57 ب.ظ http://yashaar.blogfa.com/

حالا بی خیال اگه خبری نیستم از همون خبر نبودن بنویس.
فقط بنویس نکنه باز آدرس وبلاگت عوض شده من مثل منگلا میام اینجا.

راستی اون یااشرم من بودما هنوز اسم خودم رو هم نمی تونم بنویسم.

آرزو چهارشنبه 20 اردیبهشت 1385 ساعت 06:51 ق.ظ http://journalisty.blogfa.com

اینجا که شما هستین وبلاگ آپ نمی کنن خانوم؟
بعدشم این که معلومه که تلافی کامنت نذاشتنات در نیومده!
بعد ترشم این که من از همین حالا منتظر میلم.
بعدترترشم اینکه می بوسمت.
بای!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد