.بعضی روزا آدم بدجوری احساس تنهایی می کنه. امروز یکی از اون روزا بود. شاید کسایی باشن که اسمشو ننری و لوسی و هزار جور دیگه از اینا بذارن. اما من فقط و فقط حس تنهایی می دونمش.... امروز من احساس کردم تنهام. احساس کردم هیچ کی وجود نداره که خواهشی که می کنمو با معیار های منطقی بودن یا نبودن، وقت داشتن یا نداشتن، سر خلوت بودن یا شلوغ بودن نسنجه، و خواهشمو فقط و فقط به این دلیل که از طرف من مطرح شده، لطف کنه و انجام بده. و ای کاش در این جور مواقع آدم یاد آدمهایی که دیگه نیستن نمی افتاد. همین......
:)