حسابی سردمه. می شینم تو سابرینا. بخاری رو میزنم. باد گرم می خوره تو صورتم و مطبوع ترین حسهای دنیا بهم دست می ده. سالهاست که گرمای بخاری ماشین خاطرات خوش زمستونای قبل رو یادم میاره. و حتی یادآوری خاطرات بدش هم برام خوشایند می شه. ضبط رو روشن می کنم. سی دی شوق شقایق ها توشه. شروع می کنه به خوندن، با ریتمی آروم و گرم:
افسوس که عمری پی اغیار دویدیم
از یار بماندیم و به مقصد نرسیدیم
از یار بماندیم و به مقصد نرسیدیم
از یار بماندیم و به مقصد نرسیدیم
از یار بماندیم و به مقصد نرسیدیم
از یار بماندیم و به مقصد نرسیدیم
از یار بماندیم و به مقصد نرسیدیم
اول سردم شد بعدش گرمم شد :دی به این میگن سرما در گرما گرما در سرما
:)))))))))))))))) منم خواسته م که شما توامان سرما و گرما رو حس کنین :))
اولین باران نوای عشق را آغاز کرد
آسمان گریید و هر دل باز هم پرواز کرد
فصل بی تابی مجنون باز هم آغاز شد
لیلی از بهر نگاهی چون همیشه ناز کرد
بغض ها بشکست و دلها رنگ بی تابی گرفت
ققنس شیدای بی دل راز ها را باز کرد
هر دل از اهل زمین و آسمان از عشق گفت
هر دل عاشق دوباره سوز دل را ساز کرد
این چنین از عشق گفتن نیست آسان بر کسی
آنکه تر شد زیر باران عشق را آواز کرد ...
پ.ن : این سابرینا رو البته من نگرفتم کدوم مدله !
آخی حمیدرضا این شاعرش کیه؟؟
بعدشم بیچاره سابرینا مدلی نداره که بدبخت بس که هرجا نگاه میکنی نوه عموهاشو می بینی! همه جاشم قره (من نزدما!!!) حالا تو فک کن بی ام و س دل منم خوش باشه!
http://www.youtube.com/watch?v=J07MoCdar2E
واقعا مرسی حمید رضا.. خیلی دوسش داشتم..