من یک عالمه آرزو های خوب دارم برات. نه از اونایی که این روزا حتما زیاد می شنوی ها. یه عالمه آرزو های ریز ریز (اهم بالاخره ما کلی تحقیقات داشتیم در این باره ها!!). همه ش اون روزی که داشتی از پله های پل می دویدی بالا و لبخند زنون برای اولین بار دیدمت توی ذهنمه. :) آخه من چه جوری بگم مبارکه؟؟؟؟؟؟؟
تازه شم بیا منو این سارای کانفیوزد رو دریاب بگو ببینیم چی جوری شد که این جوری شد؟ من چرا پس احساس می کنم هیچ وقت نمی تونم ازدواج کنم!!!؟؟؟؟؟ یعنی دقیقا برای ما نونهالان ناشکفته بگو که چی شد که این تصمیمو بدون تردید گرفتی؟؟؟؟
با تشکر از این که ازدواج کردید :)))))
هی... یعنی من قربون شما بروم در بست... چاکریم به مولا :دییییییییییی... ایشالله من از این پستها برای تو بنویسم جان من بووووووووس