هی ی ی ی....

من دلم گرفته. دلم خیلیییییی گرفته. بابایم باز بیمارستان بود وقتی آمد خانه مثل همیشه سلام نکرد. خیلی اتفاق بدیست که بابای آدم مثل همیشه سلام نکند. بلند و کامل و رسا... اصلا چه معنی دارد پدر مادر ها مریض شوند؟؟ پرانتز روزی روزگاری گفته بود که مادر ها حق ندارند مریض شوند. حالا من می خواهم بگویم که پدرها هم حق ندارند. حق ندارند مثل همیشه شان سلام نکنند. ن د ا ر ن د . . .  

 

حالا همه ی بهانه های دنیا در دل من است. اینکه 2 ماه دیگر هم زندانی درس خواندن هستم. اینکه این روزها با سرعت لاک پشت درس می خوانم. اینکه هی به خودم می گویم دانشگاه تهران (مثلا!) می خواهی یا این دانشگاه آزاد ای که داری؟ و جواب معلوم است که چیست اما باز هم حس درس خواندن ندارم. پس بعضی ها چه جوری همیشه درسشون عالیه؟ چه جوری در کل زندگی شاگرد اول و رتبه ی ممتاز و از این جور حرف ها هستند؟ پس چرا من نمی توانم؟؟؟ دارم کم کم  به این نتیجه می رسم که مال این حرف ها نیستم. من خسته می شوم. دلم می گیرد. نمی توانم ممتاز باشم. من باید خودم باشم. اما چاره ای نیست. هیچ چاره ی دیگری نیست. جور دیگر نمی توانم پیشرفت کنم..... 

 

خداوندا به من طاقت و قدرت بده. این 2 ماه رو هم دوام بیاورم. هی..... 

نظرات 5 + ارسال نظر
نرگس شنبه 4 دی 1389 ساعت 08:51 ق.ظ

قربان دلتان برویم ... تازگیها چقدر دلت میگیره تو؟؟ الان بابا چطورن؟ بهترن انشالله؟
مریمی..بابا بخدا اینقدر مسائل مهم تر از درس هست واسه غصه خوردن..اگه بدونی من چه گند اساسی ای زدم به امتحانام اما به هیچ جام نیست... بی خیال...فقط زندگی کن... قبول هم نمیخواد بشی... بابا جوونی اتو میخوای بذاری پای درس که چی؟؟که مثلا که چی؟؟ بی خیال..برو با دوستات کیف کن..به کارهای هنری ات برس..برو سینما..برو دنیا رو بگرد... برو کلی کتاب بخون..ول کن درسو..اینو کسی داره بهت میگه که عمرشو گذاشت پای درس و مثل چی پشیمونه..گوش کن حرف دختر جون

مریم سه‌شنبه 7 دی 1389 ساعت 09:39 ق.ظ

خدا نکنه نرگسی. آره بهترن. منم خوبم.
نرگس تو که خودت تمام عمرت درس خوندی می تونی بگی اگخ نمی خوندی زندگی بهتری داشتی تا حالا که خوندی؟
الان در نظر من فقط یه راه برای آینده ی روشن وجود داره اونم کسی تحصیلات عالیه س. خیلی دلم می خواد کارایی که گفتی رو انجام بدم. همه بهم می گن تو که آزاد قبول شدی دیگه واسه چی باز می خوای کنکور بدی؟ اونا نمی دونن که هر جا می ری برای کار می گن اولویت با دانشگاهای دولتیه. من اگه کار درست و حسابی نداشته باشم چه جوری برم دنیا رو بگردم؟؟
بعدشم پس فردا بخوام پذیرشی چیزی بگیرم دانشگاه آزادو کجای دلم بذارم!!!؟؟؟
عزیزم امیدوارم نتیجه ی امتحانات خوب بشه ..

پرانتز چهارشنبه 8 دی 1389 ساعت 10:33 ق.ظ

من خوش دارم تو زود زود اینجا رو آپ دیت کنی

نرگس پنج‌شنبه 9 دی 1389 ساعت 06:24 ق.ظ

چی بگم والا...قبول که اوضاع فعلی میگه درس بخونی بهتره... و قبول کنیم که اوضاع فعلی میگه درس نخونی هم بهتره... نمیدونم شاید هم حق با تو باشه... من شاید اگه بر میگشتم بعد لیسانس می زدم از مملکت بیرون دنبال کار..یا ادامه تحصیل میدادم توی یه کشور دیگه برای پیدا کردن کار... اما تو ایران درس نمی خوندم..الان فکر میکنم اگه من مستر ام رواینجا گرفته بودم الان سر کار بودم با چند سال سابقه کار به مراتب اوضاعم از این بهتر بود..نمیدونم بد دوره ای ه

دانشجوی آی تی پیام نور ارومیه یکشنبه 4 اردیبهشت 1390 ساعت 12:08 ب.ظ

درس را باید با کیف و عشق و علاقه خواند والا بدرد نمیخورد جدی دارم اینو میگم من خودم هرچند که به خاطر یه سری مشکلات روحی روانی ؛ لاکپشتی مشغول درس خواندن در پیام نور هستم ولی همان قدر درسو را با علاقه مثل یه تفریح میخوانم که البته تا حدودی هزینه ی اضافی در بر داره

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد