اینا رو 4 شنبه ی هفته ی پیش نوشته بودم که تا امروز پابلیش نشده بود..

 

خب بالاخره این کنکورم دادیم رفت... اما حسابی سخت بود. نمیدونم چی بشه. امیدوارم همه بد داده باشن و فقط به نظر من اینحوری نیومده باشه...در حال حاضر که اینا رو می نویسم توی هواپیما و در حال رفتن به سوی سیسترم هستم. دیروز رفتیم به رنگ ارغوان رو دیدیم. خیلی خوش گذشت. من خیلی احساس خوبی داشتم با دوستام. احساس می کردم به این جماعت تعلق دارم... حسین قبلش بهم گفته بود که در طول فیلم با دیدن ارغوان همه ش یاد من می افتاده. رفقا اما توی سینما می گفتن که تو دماغت قشنگتره (چقدر دارم چرند می گم.) بعد امروز که با چند حرف می زدم بهش گفتم اون گفت که وقتی با لاهه رفته بوده فیلمو ببینه، لاهه بهش گفته این دختره شخص خاصی رو یادت نمیاره!؟؟؟ خلاصه که خودمم باورم شده بود که کارام و گاهی قیافه م تو مایه های این بوده... اگه یک اعتراف بخوام بکنم باید بگم که دلم حسابی دلم براش تنگ شده. اما به هیچ وجه حاضر نیستم که... بی خیال. از سر بیکاری دارم چرند می گم. تا برسیم باید منو تحمل کنید...

دیگه اینکه یه خانومی بغل دست من نشسته و بچه بغلشه و پای بچه الان تو دهن منه و خودشم حواسش نیست. اما من خیلی آدم با شخصیتی هستم و درکش می کنم و کاری به کارش ندارم!! 

من این پایین نشستم سرد و بی روح، تو داری می رسی به قله ی کوه... داری هر لحظه از من دور می شی، ازم دل می کنی مجبور می شی... تا مه راهو نپوشونده نگام کن، اگه رو قله سردت شد صدام کن... یه رنگ مرده از رنگین کمونم، من این پایین نمی تونم بمونم.... خودم گفتم که تلخه روزگارت، منو بیرون بریز از کوله بارت، دلم می مرد و راه بغضو صد کرد، به خاطر خودت دستاتو رد کرد... برو بالاتر از اینی که هستی، تو بغض هر دوتامونو شکستی، با چشم تر اگه تو مه بشینی، کسی شاید شبیه من ببینی... منم اونکه تورو داده به مهتاب، کسی که روتو می پوشونه تو خواب، کسی که واسه دنیای تو کم نیست، می خوام یادم نره دست خودم نیست.... تا مه راهو نپوشونده نگام کن، اگه رو قله سردت شد صدام کن، یه رنگ کهنه از رنگین کمونم، من این پایین نمی تونم بمونم....

لینک دانلود.. 

خانومه بیچاره بچه شو بغل کرد خوابید! شاید این نوشته های منو خوند!!! خانوم اگه خوندید ببخشید منظوری نداشتم...!!!!!

الان دارم پیور لاو گوش میدم. بعد از یک سال. به نظر من بهترین وقت برای گوش دادن به آهنگهایی که آدم باهاشون خاطره داره، توی هواپیماس! یعنی یه جایی بین زمین و هوا که نفهمی الان باید حالت بد بشه!!!... بله آقا بله، این روزاخودمونم گول میزنیم در حد بنز.

این چند روز قبل از اینکه بیام، حسابی تو لک بودم. الان سان کلی از دستم شاکیه.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد