نفرت

این زبون لاله ما کی میخواست باز بشه دیگه؟ 

داره آرامش نسبی همه جا حاکم میشه. چه بخوایم چه نخوایم. فقط نفرتی مونده رو دلای ما که نمی دونم اونجا که سرباز کنه چه جوری منفجر می شه. نفرتی که ما تو این گوشه ی جهان داریم تجربه می کنیم رو هیچ کس نمی تونه درک کنه. روزی هزار بار لعنت فرستادن به جد و آباد این خاک بر سرا..... دیگه رمقی برای آدم نمی ذاره. وجودم پر از نفرته.... کاش می شد جایی خالیشون کنم....  

... 

دلم حسابی گرفته. خیلی خیلی زیاد. خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی زیاد.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد