یادت بمونه ...

دیگه چیزی نمی خوام ازت، دیگه حرفی ندارم فقط، یادت بمونه، تو رو داشتم فقط، یادت بمونه، دوستت دارم تا ابد ....

این آهنگ جدیدیه که عاطفه بهم داده و سوزنمون گیر کرده روش و از اول صبح تا آخر شب می خونه و میخونه و خسته نمی شه. دلم برای مامانم تنگ شده. فکر نمی کردم اینجوری بشه. آدم بعضی اوقات چیزایی داره که تا نباشن قدرشونو نمی دونه. دلم برای تمام خنده هاش و شیطونیاش و ناراحتی هاش و دم نزدناش و مهربونیاش تنگ شده. مامان شیطون من که همه ی بچه های فک و فامیل و دوست و آشنا باهاش رفیقن.

من دوس ندارم خونه ی مرج اینا برم تنهایی. دلیلشم کاملا برای خودم واضحه. اما نمی دونم چه جوری می شه پیچوند. گفتم دانشگاه دارم. خدایا کمکم کن. تا شنبه ی دیگه که مامان برمی گرده کاری کن که من ِ قاطی، همه چیزو نریزم به هم. می ترسم از خودم اصلا به خودم اطمینان ندارم که یهو چلوی تعارف اینو اون که تنها نمون و پیش ما بیا و فردا بیا اینجا برنگردم بگم ولم کنین می خوام تنها باشم آرامش داشته باشم.

دیگه خبری نیس جز اینکه امشب داداشه ظرف شست و منو مرج تماشاش کردیم. دلم برای خواهرم هم تنگ شده. شنبه ی دیگه که برگرده، فقط 10 روز فرصت دارم که حسش کنم .... بعدش می ره برای همیشه و من می مو نم و حوضم ... نمی دونم چه مرگمه همه ش بغض دارم.

نظرات 3 + ارسال نظر
نیما یکشنبه 13 مرداد 1387 ساعت 01:16 ق.ظ http://mobilebazi.persianblog.ir

سلام
وبلاگ جالب و زیبایی دارید
حاضر به تبادل لینک هستید؟

ساسوشا دوشنبه 14 مرداد 1387 ساعت 12:58 ق.ظ http://www.sasosha.blogfa.com

راستی...ممنون ازت...لطف کردی...:دی

سارا چهارشنبه 16 مرداد 1387 ساعت 05:40 ق.ظ

الهی بگردم... هیشکی ندونه من می دونم میس کردن مامان و خواهر چه حالی داره... بدتر از اونم اینه که هی بقیه می خوان ازت نگهداری کنن و نمی ذارن یه دقه به خودت باشی!...
بگردم... ده روز چیزی نیست... بگذرونش یه جوری... پیله کن به یه چیزی... مثلن مانیکور... یا خرید... یا استخر ! از این چیزایی که آدم رو سر حال می آره :دی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد