ببین تو دو تا انگشتات رو در نظر بگیر. ترجیحا سبابه و بغلیش. اسمشونو می ذاریم ۱ و ۲. حالا به من گوش کن:
۱ و ۲ از خیلی لحاظ ها شبیه همن و طی تصادفاتی دارن در کنار هم زندگی می کنن. اما یه سری مسائل این وسط هست. مثلا ۱ می تونه به جز ۲ با سه تا انگشت دیگه قانونی و علنی آزادانه زندگی کنه و با ۳۰۰۰ یا بیشتر انگشت دیگه هم قانونی اما بعضا غیر علنی زندگی کنه. اما ۲ فقط و فقط حق داره با ۲ باشه. و اگر خدای نکرده با انگشت ۳ آشنا بشه خیانت محسوب می شه و باید سنگسارش کرد. و همون ۱ و ۳ هم می تونن جزو سنگ زنندگان باشن. دیگه برات بگم که ۲ باید برای همه کارهاش اجازه ی ۱ رو داشته باشه مثل خروج از کشور انگشتا یا کار کردن یا حتی خیلی چیزهای ساده و پیش پا افتاده مثل بیرون رفتن و درس خوندن و غیره. اما ۱ به هیچ گونه اجازه ای از طرف ۲ احتیاج نداره که نداره. ۱ می تونه یه انگشت کوچولو بخواد! اون وقت ۲ باید چندین ماه درون بدنش و چندین سال بیرون بدنش به اجرای خواسته ی ۱ بپردازه. و اگر این کار رو نکنه در کشور انگشتها بهش می گن عدم تمکین! یعنی ۱ می تونه شکایت کنه و ۲ مجازات بشه. دیگه بگم که ۱ وظیفه داره به ۲ خرجی بده! نفقه! و اگه نده حالا این بار ۲ می تونه شاکی بشه. ۲ یه چیزی دار به نام مهریه. که اگه یه روزی بخوادش بدون استثنا ۱ می گه نداره یه جا بده و دادگاه براش قسط بندی می کنه ماهی یه دونه سکه! و تو می دونی که همیشه و همیشه اگه ۱ و ۲ بخوان جدا بشن اون انگشت کوچولوئه باید بره پیش ۱ و به ۲ نمی دن که نمی دن ...
حوصله ندارم بیشتر برات تعریف کنم. اما حالا با اینایی که گفتم تو دوست داشتی یه روز تو کشور انگشتا زندگی می کردی؟
سلام با عرض مهر و محبت های صمیمانه و دوصتانه و خالص ... من فقط میتونم بگم نه فقط به این دلیل که من نه همان ابرم که می بارد به حال گریه های بی امان در شب مهتاب !