می نویسم که ثبت شه.

می نویسم چون الان لازم دارم که بنویسم.

شماها که مَردین بگین، خیلی باید عمق فاجعه زیاد باشه که یه مرد گریه کنه؟ نه؟ ... یا اینا مال قصه هاس؟ ... نمی دونم.

شماها که عاشقین بگین، دور شدن و فرار کردن تا کجا؟ تا کی؟

شماها که بلدین چه جوری می شه سنگ صبور بود بگین بهم سکوت و تحمل حجم بغض چه جوری ............ ؟

 

Inside my heart is breaking
My make-up may be flaking
But my smile still stays on

 

این درسته ... این درسته ... این درسته.

 

...

 

نمی خواستم بنویسم ... نمی خواستم. طبق اون قرار نفس عمیق ( که اصلا هم نشد بهش عمل کنم) . اما باور کن اگه نمی نوشتم دیگه وبلاگم برام زیادی غریب می شد. غریب و نا آشنا. اما الان حس خوبی دارم حس رفاقت باهاش. شاید بشه به وبلاگ به چشم یه دوست نگاه کرد.

 

 

اینا رو بی خیال. بذار تکلیف جک ها رو معلوم کنیم. تقدیر و تشکر مخصوص از نرگس و یاشار! از سارا هم بابت همراهیش ممنونیم! از سورنا هم مرسی بابت همون یه دونه :)

من یکی یه دونه ماچ به همه تون هدیه می دم! هر کی مَرده بیاد بگیره! دیگه جایزه از این بهتر!؟؟؟

 

 

بعدشم اینکه ... بیاین بیشتر باشیم. باشه باشه خودم اول همه بیشتر می باشم! اما جدا می گم بیاین بیشتر باشیم. نه فقط 5 شنبه ها ... نه فقط وقتی نوشتنمون میاد ... نه فقط وقتی میریم کافی نت ... مگه نه نرگس؟

 

  

 

پ.ن: و خداوند امتحان را آفرید ... تا 30 خرداد! البته اونایی که آدم مفیدی اند برای جامعه تا آخر تابستون امتحان دارن  

نظرات 5 + ارسال نظر
نرگس سه‌شنبه 16 خرداد 1385 ساعت 11:14 ب.ظ

حالا هی با این عبارت ((مفید بودن برای جامعه)) سر منو شیره بمالید..یا خوش کنید...باشه... باشه...
بعد هم من به شدت مشتاق گرفتن جایزه هستم... خیلی جایزه خوبیه... اگه مشکلات شرعی و اخلاقی و عرفی و این چیزا هم مانع بشه(که من پیشنهاد میکنم نذارید مانع بشه )‌:))) من پایه ام جای همه جایزه بگیرم... بعد هم اینکه بیشتر باشیم... من این جا هم پایه ام... مهم هم نیست که دو تا پایه کم اوردم... من همچنان چهار پایه ام...(گفتم یادی از ایام کرده باشیم) لطفا با چهار پا اشتباه گرفته نشود... و در مورد اون اول اولای پست... امروز شنیدم...اما ندیدم که مردی بعد از مدتها گریه کرد... میدونی یه عبارتی هست که میگه وقتی یه مرد غم داره یه کوه درد داره(یه چیزی تو این مایه ها) ... اما در کل جواب سوالاتت سخته...نه که جوابی نباشه براش... گفتنش سخته... نمیدونم..اگه عاشق بودم شاید میشد بگم...

خیلی حرف زدم انگار نه؟؟ :)

یاشار چهارشنبه 17 خرداد 1385 ساعت 07:14 ب.ظ http://yashaar.blogfa.com/

نه چرا گریه کردن برای مرد بد باشه اینا مال اون قدیماست پس عدالت اجتماعی چی میشه؟


به نظر من جایزه ی خیلی خوبیه ولی حجب و حیای من مانع از گرفتن این جایزه می شه ( آخه من خیلی با حیا می باشم )
به همین خاطر جایزه ام رو هدیه می دم به پدران و مادران مقیم در خانه ی سالمندان کهریزک ( حالا تو برو جایزه رو بده اونجا).

سارا پنج‌شنبه 18 خرداد 1385 ساعت 12:50 ب.ظ

اوهوم...! شماها که بلدین بگین !!!
...
خدمتتون عرض کنم که «اصولا» زیاد ربطی به عمق فاجعه نداره... بیشتر مربوط می شه به اینکه مرد مذکور تا اون موقع چقدر زیر فشار بوده باشه... گریه کردن مثل انتگرال گیر میمونه که سطح زیر نمودار رو از ازل تا لحظه t بهت می ده !!! (من الان از امتحان اومدم بیرون !)... شاید اون قطرات شور مزه دقیقا کمترین بستگی رو به زمان حال داشته باشن...

علاوه بر اون اجازه بدین به عرایضم اضافه کنم که «دور شدن و فرار کردن» تا اونجایی که ترست می کشوندت... حق آدم ترسو همینه... نه؟

و در ادامه باید بگم که: حالا چرا از بین همه مهارت های دنیا می خوای این یکی رو یاد بگیری؟... به جای حرف زدن و خندیدن لابد؟!!! دقیقتر بگیم: به جای نترسیدن از حرف زدن و خندیدن لابد؟!...
یکی قبل ترش پرسیده بود «دور شدن و فرار کردن تا کجا؟!» !!

بعدشم، خواهش می کنم... قابلی نداشت... از جایزه هم ممنون !!! (قابل توجه اون دو تا پایینی ها که هنوز دارن با هم دعوا می کنن !!!)

عرایضم طولانی شد... ببخشید :)

سارا چهارشنبه 24 خرداد 1385 ساعت 05:08 ب.ظ

مریم... فقط دلم می خواد یه دفعه دیگه بیای از این حرفای انقلابی بزنی که: «بیاین بیشتر باشیم و الخ» !!! خودم شخصا حالتو می گیرم !!!
(قابل توجه: من الان از وبلاگ نرگس خشن و اشکان حرص خور می آم...!!! خفن بد آموزی شدم !!!)

خلاصه که مریم خانوم... بعضیا اگه فقط پنجشنبه ها پست می زنن ولی حداقلش اینه که می زنن...! رادیکال بازی هم در نمی آرن (جز بعضی وقتا !!!)... تو اگه نهضت راه بندازی اول خودت !!!
یالله بیا ببینم...! به کسر دال: دهه !!!
...
..
.
شوخی کردم... خواستم بخندی ;) ... آسوده امتحانتو بده... ما بیداریم!!!

نرگس چهارشنبه 24 خرداد 1385 ساعت 06:16 ب.ظ

موافقم با سارا...من شوخی ندارم ولی...نه که من همون نرگس خشنم... میگم مثلا قرار بود خودت از همه بیشتر باشی... کجایی تو؟؟؟؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد