زندگی! Because of you I am afraid

زندگی پر از معادله س. نه؟ حالا اگه یکی مهارت تو حل کردن معادله نداشته باشه چی؟ هی این معلم حسابان دبیرستانمون این چرت و پرتا رو فریاد می زد تو مغز ما! ما هی گوش ندادیم! حواسمون می رفت به اون بچه های دبستانی مدرسه بغلی که تو حیاط فوتبال می زدن! بعد یهو یکیشون می افتاد زمین و آه و ناله ای بود که می رفت هوا! صد رحمت به دخترا! ... چقدر ولی من دوستشون داشتم! شیر هم می دادن بهشون سر صف! ولی الان از بچه مچه حالم به هم میخوره. حوصله ونگ ونگ ندارم!

آره دیگه! داشتم می گفتم! زندگی پر از معادله س ... می بینی؟ این ریاضی دست از سر ما برنخواهد داشت. حتی تو زندگی خصوصی! می بینی تو رو خدا؟ امنیت نداریم ما از دست این! ...

یه چیز دیگه م هست ... زندگی پره از یه سری قرارداد های خود خواسته/ خود نخواسته. می شه از رو بعضیاش پرید ... اما اکثرا نمی شه ...

پ.ن: ما را که برد خانه ... ؟

نظرات 3 + ارسال نظر
سارا پنج‌شنبه 21 اردیبهشت 1385 ساعت 07:08 ب.ظ

از صبح دارم فکر می کنم تا این شعره یادم بیاد... بالاخره اومد...! اما پیری هم بد دردیه...!!!

حالا بگو ببینم... من مست یا تو دیوانه ؟!!!
:))
...
زندگی پر از... پر از هر چیزیه که تو دلت بخواد... خود خواسته و خود نخواسته... هیجانش هم به همینه دیگه جانم ;)

نرگس جمعه 22 اردیبهشت 1385 ساعت 10:14 ب.ظ

حالا هم بیا بی خیال حل کردن این معادله ها بشو...یه نگاه بنداز به فوتبال بچه ها... بعضی وقتا خیلی بهتره....
بقیه این شعره هم فکر کنم این بود:

...صد بار تو را گفتم
کم خور دو سه پیمانه...
(به ترتیب بخونید...اول بخشی که سارا گفت...بعد بخشی که مریم گفت...بعد هم اینجا)
یه قسمتش هم این بود:
در شهر یکی کس را هشیار نمیبینم
هریک بتر از دیگر...شوریده و دیوانه...

گفتم ما هم یه چیزی گفته باشیم :)))

یاشار یکشنبه 24 اردیبهشت 1385 ساعت 10:06 ب.ظ http://yashaar.blogfa.com/

یه توصیه: من سر این حرف ها می خوابم که تو حیاط دانشگاه سر حال تر باشم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد