I knew the moment had arrived

خب دوره ی آهنگای آقای جهان برام به پایان رسید! فعلا به طور موقتی دارم یه آهنگی که نسیم بهم داده و هی می گه می میرم برات رو گوش می دم! Immortal مال Evanescence هم خوبه! خیلی خوبه ... احساس می کنم اصلا تو موسیقی گوش دادن تعادل ندارم!

امممم ... می دونی امروز چی شد؟ منو نیلو طبق معمول دیر رسیده بودیم سر نمونه گیری! طبق معمول هم آذربر سوپرایزمون کرد! یعنی یه سئوال داد گفت حل کنین! دوباره طبق معمول ترسیدیم که امتحانه! دوباره طبق معمول بلد نبودیم! دوباره طبق معمول دید کسی چیزی نمی نویسه خودش حل کرد! و استثنائا زود تعطیلمون کرد! و ما رفتیم پیش نینا ... که یهو نینا گفت مریمممم! و من گفتم ماااااااااااا ! سعید اومده بود دانشگامون ... ! شریف درس می خونه ... تا اینجاش مشکلی نداشت! چون راحت می شد به قول نینا پیچوندش! اما چیزی که غیر منتظره بود این بود که با یکی از دخترای دانشگاه ما ... دانشگاه ما ... به قول نینا تریپ لاو! ... اوکی تا اینجاش هم به من چه! اما ... پس شقایق چی شدددد؟؟؟؟ فکر کنم یه دلیل به هم خوردن دوستی منو شقایق همین سعید خان بود ... و حالا ... ! مریم کاش دیگه خودتو لوس نکنی و یه زنگ بهش بزنی ... هه! می دونم که نمی زنم ...

این آهنگه هی می گه دوباره بساز دوباره بساز ... این نسیم هم دلش خوشه ها!

اممممم .... این فیلمه (Soul Survivors ) یه ذره ترسناک بود! یه ذره! .... من هم یه ذره حرف دارم! شاید امشب یا فردا باز اومدم ... شایدم نیومدم ...

نظرات 2 + ارسال نظر
یاشار چهارشنبه 10 اسفند 1384 ساعت 07:58 ب.ظ http://yashaar.blogfa.com/

این که زنگ بزنی یا نه به خودت مربوط می شه.

می دونیاگه دوست خیلی خوبه بوده باشه فکر نکنم زنگ بزنم ولی اگه معمولی باشه شاید من بزنم.

مریم سه‌شنبه 16 اسفند 1384 ساعت 09:40 ق.ظ

مریمی جدی می گی؟؟؟!!!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد