می نویسم ... آره ... می نویسم ... تا وقتی که خبر خوبی نشنوم ... تا وقتی که همه چیز همین جوری صامت و مزخرفه! می نویسم که یادم نره این جوریم یه مدلشه ... می نویسم! تا وقتی که بیکار باشم ... تا وقتی که احساس مفید بودن نکنم! تا وقتی که اینجام ... تا وقتی که خبر خوبی نشنوم ... می نویسم ... اوکی؟ .... می نویسم!
و می دونم ... که این نوشتنه که داره حرف زدن رو از من و تو و شما می گیره ... این نوشتنه که موقع حرف زدن کلمه ها رو می دزده ... اون وقت من و تو می گیم خالی ایم ... خالی خالی ... !
می نویسم ... شرح می دم ... مخ می خورم! امروز اینطوری شد! فردا می خواد این جوری شه! ای کاش دیروز این طوری می شد! .... آهاااااای .... من می نویسم!
می نویسم که منتظر هیچ اتفاقی نیستم ... خیلی احساسات برای انجام هیچ کاری خرج نمی کنم! هیجان برای چیزی ندارم! و اینه زندگی من و تو!
می نویسم .... تا خوب خوب عادت کنم به نگفتن چیزهایی که باید بگم و گفتن چیزهایی که نباید بگم .... می نویسم!
ها ریرا، میدانم
حالا میدانم همهی ما
جوری غریب ادامهی دریا و نشانیِ آن شوقِ پُر گریهایم.
گریه در گریه، خنده به شوق،
نوش! نوش ... لاجرعهی لیالی!
در جمع من و این بُغضِ بیقرار،
جای تو خالی!
منم میخونم
میدونی...
این بی سیاستی و صاف و بی غل و غش بودنت قشنگترین چیزیه که دیدم...خیلی خودتی...بی شیله پیله....
..خیلی هامون شاید گاهی تو بعضی پست هامون اینجوری باشیم اما تو همیشه همین رنگی هستی....همیشه و چقدر خوب...
به قول خودت:
این بی سیاستی ات رو پایه ام!
شاد باشی
اشکان راست میگه...منم پایه ام بعضی وقتا ادما شرمنده همین نگاه بی شیله و پیله تو میشند جدی میگم...
و این شعر علی صالحی... خیلی خوبه خیلی....
گلکم باید عرض کنم با اینکه کلی دلم برات تنگ شده تو اینقدر خوبی که خوب بودنت برای خودت عادی شده ولی نمی دونی اطرافیان چقدر این خصوصیات رو دوست دارن... تو این دنیا ساده بودن و بی غل و غش بودن هنره....
شاد و موفق باشی.
بنویس ولی وقتی که خبر خوبم شنیدی بنویس و از خوندنش هر چی که نوشته باشی لذت می برم.