جای تو خالی :)

جای شما خالی! امتحان جبر رو می گم!

ایشالا ترم دیگه با جمیع بروبچ خواهیم داشت again!!! زندگیه دیگه! پیش میاد! نامرد اونقدر سخت گرفته بود که بچه ها نیم ساعت بعد از آغاز امتحان شروع کردن به دادن ورقه!! اونوقت هم استاد، هم ما، می خندیدیم! منم که همیشه جام یا دم دره یا تو دهن استاد یا تو تخته! این نیلوفر هم که سئوالا رو دیده بود خل شده بود منو از پشت با دو تا دست تکون می داد! تقلب می خواست بچه م! منم هی می گفتم برفه! سفیده! چی برسونم بهت! (البته تو دلم می گفتم! چون اون به اندازه ی کافی تابلو بود!). آخر سر پاشد داد!

اما می دونید چرا ناراحت نیستم؟ آخه بعدش که نمره ی ریاضیمو دیدم شاد شدم! تو چی کار داری چند شدم؟ به این فکر کن که از من بالاتر فقط یه نفر بود! حالا به تو چه که دومین نمره ی کلاس ۱۲ بید! و مثلا نینا که سومین بود، ۱۱ شده بود! از این استاد بیشتر از اینا نمی شه نمره گرفت! همینشم که گرفتیم جزو خوشبخت ترین های دانشکده ایم!

بعدشم به افتخار ۱۲ من (!!!) با یک عدد عاطفه رفتیم تندیس و سینما و ددر!! با کمال آرامش هزار ساعت وایسادم تا عاطفه بعد از ۲۰۰ بار سر کردن، بین شال آبیه و صورتیه انتخاب کنه! حیف پول نداشتم وگرنه منم می خریدم آبیه رو! خیلی ماه بود! بعدشم رفتیم مکس! خنده دار بود زیاد! یک عدد امیرعلی هم داشت تو فیلمش که هم من پسندیدم هم عاطفه! احسان هم بد نبود اما لباس پوشیدنش مشکل داشت که به قول صالی، تیپ رو می شه درست کرد، قیافه هم عادی می شه! (دو اصل مهم در زندگی!)

آخ که چقدر این محمدرضا شریفی نیا دوست داشتنیه! از وقتی سالاد فصل رو دیدم، با دیدنش یاد اون آهنگ فرانسویه می افتم که تو ماشینش می ذاشت!

پ.ن: به مناسبت این ۱۲ دوست داشتنی، همگی یه عالمه خنده مهمون من :)))