"امیرعلی در ماشینش است و در جاده های کوهستانی می راند. مقصد معینی ندارد و از این راندنِ بی هدف ، از این رفتن به سوی بیابان های مجهول و ناشناخته لذت می برد ... به انتهای آسمان نگاه می کند ، به هلال روشن ماه . به جهانی درموازات جهانی دیگر ... شاید خواب می بیند.هر چه هست ، خواب یا بیدار، خوشبخت است. فهمیدنش آسان نیست و به نظر حرفی چرند می آید. چرند یا نا چرند این حال امیرعلی است و با زبان دیگری نمی توان آن را بیان کرد."
جایی دیگر- گلی ترقی
پ.ن۱: من اینو نخوندم. اما بدم نمیاد بخونم.
پ.ن۲: من از اسم امیرعلی خوشم میاد!
بهله... یعنی من الان چی بگم خوبه؟
نکنه می خوای بگی این وسط هممون از سلامت عقلانی (یا یه چیزی در این حوالی) خارج شدیم؟؟!! البته می بخشیدا مریم جان ولی رو در بایستی که نداریم !! شما امید آخر بودی که..!! در حال حاضر یه عضو سالم تو این ائتلاف چند نفره (که یه روزی آدماش خیلی با هم دوست بودن) نشونم بده..
اصلا حالا که اینطور شد من می رم ماهیگیری..
یه چیز بگم در مورد مطلب پایینی و تحلیل از خود؟ نگم؟ اوکی ....
منهم از اسم امیرعلی خوشم می آد ... cool ِ یا بقول یه دوست بیسوادی که داشتم و بجاش می گفت :گول ه!!
من خوندم. از نثر گلی ترقی خیلی خوشم میاد
چه بامزه نوشته بود رفت تو لیستم!