. . . Don't give in without a fight

 *غرق دارم می شم بین اون هزار تا مبحث ریاضی با اون قیافه های از خود راضی شون.... کتاب تاریخ اسلام هم افتاده اونور هی می گه بابا منم بخون ساعت دو شم منو امتحان داریا... هی من گوش نمی دم... تا میام یه ذره برم تو بحر ماجرا، در می زنن مهمون میاد...                                         

**تازه سه شنبه به طور کامل از بیمارستان تشریف آوردیم خونه. همه ی این خرخونا از شنبه دارن خودکشی می کنن و بازم می دونن که امکان افتادنشو هزار برابر پاس شدنه. من که از سه شنبه شروع کردم و نمی تونم تصمیم بگیرم که با ۶ فصل و نیم ریاضی و ۵ فصل تاریخ اسلام شنبه بیاد یانه . . .

***می دونی؟ بیمارستان روحیه ی آدمو کسل می کنه...من نمی دونم این دکترا چه جوری اونجا زندگی می کنن....؟ ما هم که گل بودیم به سبزه نیز آراسته شدیم!

****باید تشکر هم بکنم. از عاطی و مریم عزیزم و آرزو... که دائما احوال می پرسیدن. مرسی...امیدوارم تو یه موقعیت شاد جبران کنم. . .

                                         

***** دلم می خواست تا آخر عمرم تو بغل دایی علی بمونم.... خاله می گه مریم خیلی عاطفیه! برای ارتباط برقرار کردن اول عواطف رو می ریزه جلو! و امیدوار بود بدونم که چقدر ضربه خواهد داشت این خصلت برام. . .

 

نظرات 8 + ارسال نظر
[ بدون نام ] پنج‌شنبه 22 دی 1384 ساعت 11:13 ب.ظ http://persianhiphop.blogsky.com

salam eyval weblog e bahali dary be manam sar bezan khoshhal misham bye

نرگس پنج‌شنبه 22 دی 1384 ساعت 11:36 ب.ظ

اخ مریمم من شرمنده ام...یه دنیا شرمنده ام...بابا خوب هستند؟؟ای وای من یه دنیا شرمنده تو شدم ...اینقدر ذهنم درگیر بود که...ببخشید...
انشالله امتحانات رو خوب بدی ...دعا کن منم ادم بشم بشینم سر درسا

مریم شنبه 24 دی 1384 ساعت 04:10 ب.ظ

سلام گلم. خوبی عزیزم؟ حال بابا بهتره؟ انشاالله همه چیز درست می شه.... من به قدرت تو شک ندارم مطمئنم که تو موفق می شی.... امروز شنبه است امیدورام امتحانات خوب شده باشن... با عرض معذرت من که گند زدم....

سارا شنبه 24 دی 1384 ساعت 04:36 ب.ظ

می گم... این «قیافه از خود راضی» آخر تشبیه بود ها !!! کلی به کسر کاف کیف کردم !

اصلا دلت شور نزنه عزیز... اول و آخرش هیچکدوممون بیشتر از یه روز که برای امتحانا نمی خونیم... من اینو تازه فهمیدم... این ترم همه امتحانام یه روز در میون بود (و بعضا دو تا تو یه روز !) و من باز هم همونجوری امتحان دادم که ترم های پیش !...

خوب شد بالاخره از بیمارستان اومدین... ایشاله همه چی رو به راه می شه...

عاطی فردا امتحان خفنی داره !... من که سرم هم بره دیگه حاضر نیستم چنین امتحانی بدم... هواشو داشته باش...

....

شاد باشی :) زود باش امتحاناتو تموم کن دیگه !

سورنا یکشنبه 25 دی 1384 ساعت 04:36 ب.ظ

تو فکر می کنی بیمارستان دلگیر است و من فکر می کنم پادگان و سرهنگ لابد دانشگاه ....
بیمارستان یکی از بهترین مکانهای مخلوق دست بشر است ....
خیلی تو این بیست روز دکتر شده م !!

سورنا یکشنبه 25 دی 1384 ساعت 11:43 ب.ظ

راستی تیتر مطلب عالی بود ... من قبلا لیریکز هی یو رو گذاشته بودم یا بذارم یا می ذاری؟

ME دوشنبه 26 دی 1384 ساعت 12:46 ق.ظ

می ذارم آقای خیلی دکتر :))

یاشار دوشنبه 26 دی 1384 ساعت 09:34 ب.ظ http://yashaar.blogfa.com/

بابات چی شده مریمی؟
خوب شده یا نه؟
بشین هر ۲ تا درس رو سنبل کن اینجوری هر ۲ تا رو قبول می شی ( کله ای که علامتش دو تا نقطه دیه )!!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد