دردودل یا جنگ اعصاب یا ما جنبه نداریم؟
خیلی وقته این موضوع فکرمو مشغول کرده که آدم آیا حق داره با بیان کردن مشغولیت های دلی، فکری، اعصابی و غیره، برای کس دیگه، فکر، دل و اعصاب اون فرد رو مشغول کنه یا یه جورایی باعث آسیبی هر چند جزئی بشه؟
ما اسم این کار رو گذاشته ایم درد و دل.... مگه نباید درد و دلهامون بی آزار باشه؟ نمی دونم هنگ کردم.... من عاشق گوش دادنم. و کمک فکری. اما نمی دونم نوبت خودم که می رسه چرا این چیزا هجوم میارن به ذهنم و به قول نیلوفر لال می میرم.
به یه چیزی هم معتقدم. اینکه آدم باید خودش به فکر حل مسائل باشه.دنبال کسی نگرده که بتونه حل کنه. خودت حلال باش...کار سختیه؟
بابا حلال... حل شونده ...محلول... میدونی مریم...گوش بودن خیلی خوبه اما این فرصت رو به دیگران هم بده که بتونن از این گوش بودن لذت ببرند..نه به هرکس یه نفر که بهش اطمینان داری کافیه که لذت ببره...
از قسمت شیمیایی قضیه که بگذریم (چون من سوادم نمی رسه !) به نظرم اینکه آدم خودش حلال مشکلش باشه کار آسونیه... یعنی آسونترین کاره...
جدی می گم...
به نظر منم خودت حلال مشکلاتت باش البته گاهی اوقات همفکری یه دوست خوب خیلی موثره دقت کن یه دوست خوب نه هر کسی.
می دونی مثل چیه مثل هدیه دادنه اگه فقط بدی طرف طرف موذب می شه گاهی اوقات باید بگیری.