یک درد دل بس است برای قبیله ای ...

دردودل یا جنگ اعصاب یا ما جنبه نداریم؟

خیلی وقته این موضوع فکرمو مشغول کرده که آدم آیا حق داره با بیان کردن مشغولیت های دلی، فکری، اعصابی و غیره، برای کس دیگه، فکر، دل و اعصاب اون فرد رو مشغول کنه یا یه جورایی باعث آسیبی هر چند جزئی بشه؟

ما اسم این کار رو گذاشته ایم درد و دل.... مگه نباید درد و دلهامون بی آزار باشه؟ نمی دونم هنگ کردم.... من عاشق گوش دادنم. و کمک فکری. اما نمی دونم نوبت خودم که می رسه چرا این چیزا هجوم میارن به ذهنم و به قول نیلوفر لال می میرم.

به یه چیزی هم معتقدم. اینکه آدم باید خودش به فکر حل مسائل باشه.دنبال کسی نگرده که بتونه حل کنه. خودت حلال باش...کار سختیه؟

                                          

نظرات 3 + ارسال نظر
نرگس جمعه 23 دی 1384 ساعت 02:31 ب.ظ

بابا حلال... حل شونده ...محلول... میدونی مریم...گوش بودن خیلی خوبه اما این فرصت رو به دیگران هم بده که بتونن از این گوش بودن لذت ببرند..نه به هرکس یه نفر که بهش اطمینان داری کافیه که لذت ببره...

سارا شنبه 24 دی 1384 ساعت 04:38 ب.ظ

از قسمت شیمیایی قضیه که بگذریم (چون من سوادم نمی رسه !) به نظرم اینکه آدم خودش حلال مشکلش باشه کار آسونیه... یعنی آسونترین کاره...
جدی می گم...

یاشار دوشنبه 26 دی 1384 ساعت 09:32 ب.ظ http://yashaar.blogfa.com/

به نظر منم خودت حلال مشکلاتت باش البته گاهی اوقات همفکری یه دوست خوب خیلی موثره دقت کن یه دوست خوب نه هر کسی.
می دونی مثل چیه مثل هدیه دادنه اگه فقط بدی طرف طرف موذب می شه گاهی اوقات باید بگیری.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد