هه !

پاشین برین این پرسشنامه رو پر کنین! بالاخره ما باید هوای هم رشته ای ها  رو داشته باشیم! دقت هم بکنید! پروژه کارشناسیه. شوخی نیستا!

پ.ن: حس امروز من هیچ ربطی به مصدق خوندن و چشمای سبز اون پسره تو صف تاکسی نداره! داره؟؟

آگهی بازرگانی:به مقادیری اعتماد به نفس برای رانندگی نیازمندیم! از تصادف اون روز، هر چی داشتم خرج کردم.

پ.ن۲: با یه فال دیگه چه طورین؟

دوش می آمد و رخساره برافروخته بود         تا کجا باز دل غمزده ای سوخته بود

رسم عاشق کشی و شیوه ی شهر آشوبی        جامه ای بود که بر قامت او دوخته بود

پ.ن۳: این حافظ هم شوخیش گرفته ها

نظرات 4 + ارسال نظر
نرگس شنبه 3 دی 1384 ساعت 09:58 ب.ظ

من رفتم اون پرسشنامه رو فرستادم...چرا همه اش گزینه نظری ندارم رو انتخاب میکردم؟؟؟؟ بی تفاوتی بد دردیه ها!!!
خیلی ببخشیدا این اقای چشم سبز کجا بودند اونوقت؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟مشکوک میزنی فکر کردی رفتی کیش خارجی شدی؟؟؟؟؟؟/دی:)))) حالا که اینطوره اینم یه شعر از مصدق:
کاش با زورق اندیشه شبی
از شط گیسوی مواج تو من
بوسه زن بر سر هر موج گذر میکردم
کاش بر این شط مواج سیاه همه عمر سفر میکردم

سورنا یکشنبه 4 دی 1384 ساعت 12:18 ق.ظ

فال مصدق رو مث فال حافظ بگیر ...نیت کن و بازش کن ....
وای باران باران ...شیشه ی پنجره را باران شست .... از دل من اما ....چه کسی نقش تو را خواهد برد ؟ .....یا : ابر خاکستری بی باران دلگیر است .... و سکوت تو پس پرده سرد کدورت افسوس ،سخت دلگیر تر است ....یه فال حافظ هم بد نیست ...
راهی بزن که آهی با ساز آن توان زد
شعری بخوان که با آن رطل گران توان زد

سارا یکشنبه 4 دی 1384 ساعت 07:14 ق.ظ

چشمای سبز خوبه... خنکه... ولی قهوه ایش یه چیز دیگه اس... هر چند که از من به تو نصیحت... عاقل باش...!

مریم دوشنبه 5 دی 1384 ساعت 11:22 ب.ظ

سلااااااااااااااام مریمیییییییییییییییی. سفر به خیر(با کمی تاخیر) خوبی عزیزم؟؟؟ خوش حالم که اومدی.
می گما مریمی خودمونیما آب و هوای کیش بت ساخته چشم سبز و این حرفا چیه؟؟؟؟
من یه فال گرفتم باید ببینی (تو همین مایه های چشم سبز و اینا... ولی نمی دونم چرا حالا همه چشم مشکی شده ان!!!)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد